دیکشنری
داستان آبیدیک
inverted commas
ɪnvɜɹtɪd kɑməz
فارسی
1
عمومی
::
برگرداندن، وارونه، قلبكردن، معكوسكردن
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INVERSE CASCADE
INVERSE DISCRETE FOURIER TRANSFORM
INVERSE DISTANCE WEIGHTED
INVERSED DISTANCE WEIGHT
INVERSION
INVERSION DEALS
INVERSIVE
INVERT
INVERT ARCH
INVERTEBRACY
INVERTEBRAL
INVERTEBRATA
INVERTEBRATE
INVERTED
INVERTED ARCH
INVERTED COMMAS
INVERTED FILE
INVERTED INDEX
INVERTED SOUND SPEED PROFILE
INVERTER
INVERTER CHAIN
INVERTER CIRCUIT
INVERTIBLE
INVERTIBLE MATRIX
INVERTING ANPLIFIER
INVERTING CLOTH CENTRIFUGES
INVERTING INPUT
INVERTING TELESCOPE
INVEST
INVEST IN
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید